ارزش آفرینی یا کارآفرینی ؟

در این خصوص پیشنهاد می کنیم این دو کتاب را مطالعه کنید: همسایه میلیونر و توان بی‎ پایان

• در کتاب همسایه میلیونر نوشته دکتر توماس جی استنلی به نکات جالب توجهی اشاره شده است؛ به طور مثال اینکه ثروتمندان چه مسیری را طی کرده اند و زمان به ثمر رسیدن اهدافشان چقدر بوده و مهم‎تر این‎که چه سختی‎ هایی را در این مسیر به جان خریده‎ اند و حتی اینکه نوع گفتار و مذاکراتشان به چه صورت است.

• آنتونی رابینز نیز در کتاب توان بی‎ پایان، الگوبرداری را حتی تا نوع نفس‎ کشیدن و توجه به زبان بدن توصیه می کند. 

برخی افراد برای کارآفرین شدن ساخته نشده اند. گاهی ویژگی های شخصی و توانایی افراد می تواند آنها را به یک کارمند فوق العاده، یک طراح حرفه ای، یک وکیل درجه یک، یک مدرس عالی تبدیل کند و اما نه یک کارآفرین موفق. بنابراین خیلی از افراد طبیعتا لازم است که مسیر استخدام را در پیش بگیرند.

کارآفرینی یا ارزش آفرینی؟

آن‎چه که در ذهن عموم راجع به کارآفرینی شکل گرفته این است که فرد کارآفرین باید حتما سرمایه اش را در معرض ریسک قرار دهد و زمان و دانش خود را برای اشتغال زایی دیگران سرمایه گذاری کند و آیا موفق شود یا خیر؟

در برابرِ چنین ذهنیتی، آن‎چه برای جامعه امروز ما جواب می ‎دهد، کارآفرینی نیست، بلکه ارزش‎ آفرینی‎ است. گاهی این ارزش ‎آفرینی در قالب استخدام صورت می گیرد و گاهی در حیطه خویش‎ فرمایی و کارآفرینی بروز پیدا کند. در مفهوم ارزش آفرینی این موضوع نهفته است که هر کس در هر بخشی که حضور دارد، چگونه اثرگذار است و چگونه  می تواند به بهترین وجه، ارزشی ارائه نماید.

در حقیقت یک کارمند نیز می تواند یک فرد موفق باشد. کسی که تاثیر خود را در حیطه کارمندی دنبال کرده و اقتضائات و ریسک‎های موقعیت شغلی خودش را دارد اما نقطه بعدی پیشرفت را در کارآفرینی ندیده است.

در عین حال صاحب و مدیر یک کسب و کار کوچک نیز یک فرد موفق قلمداد می شود.

در حقیقت موفقیت زمانی حاصل می شود که بدانیم مسئولیتی که برعهده داریم  را چگونه به بهترین نحو انجام دهیم و به نتیجه مطلوب برسانیم. وقتی ابعاد بحث را از کارآفرینی به ارزش ‎آفرینی گسترش دادیم، آن وقت می‎توان از راه‎های ارزش‎ آفرینی، بیشتر برای تک ‎تک افراد اجتماع سخن گفت.